مهندسان؛ افرادی که یا راهی مییابند یا راهی خواهند ساخت
تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۱۶۲۴۱
مهندسان افرادی هستند که برای چالشهای امروز ما یا راهی میسازند و یا راهی خواهند ساخت و امروزه میتوان ردپای آنها را در همه حوزهها از ارتباطات تا زندگی در مریخ مشاهده کرد و این اثرات موجب شده تا روزی به نام آنها در تقویم ما ثبت شود.
به گزارش ایسنا، در ۲۰ آبان سال ۱۳۸۱ با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی روز ۵ اسفند مصادف با سالروز تولد اخترشناس و ریاضیدان ایرانی خواجه نصیرالدین طوسی به نام «روز مهندس» نامگذاری شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در جهان پیشرفته فناوری، به مهندسان نیاز داریم تا ایدهها را به واقعیت تبدیل کنیم. مهندسان با استفاده از اصول ریاضیات و علوم، راه حلهایی را برای بزرگترین مشکلات فنی جهان ارائه میدهند، به عبارت دیگر «نشد» در علوم مهندسی وجود ندارد و برای هر چالشی یا راهی مییابند و یا راهی میسازند.
مهندسان میتوانند کارهای گوناگونی از ساختن پلهای جدید گرفته تا ساختن پریزهای برق، کار کردن روی جلوههای ویژه فیلمهای پرفروش یا آزمایش هواپیماها و محصولات حوزه هوافضا را انجام دهند. کارهای مهندسان، حد و مرز ندارد، اما همه این افراد برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش میکنند؛ ساختن یک جهان پایدار.
این علم اکنون به حوزههای مختلف وارد شده و راه حلهای خلاقانه خود را در اختیار پزشکان، زیستشناسان، متخصصان علوم انسانی، فعالان عرصه علوم ارتباطات، هوا و فضا و توسعه دهندگان فناوری قرار میدهند.
این موفقیت دستاورد دانشمند و ریاضیدان ایرانی «محمدبنحسن جهرودی طوسی» مشهور به «خواجه نصیرالدین طوسی» است. وی در طوس خراسان متولد شد و در دوران جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد، به طوری که وسعت معلومات و نفوذ او با ابنسینا مقایسه میشود.
ایامی که خواجه در آن میزیست، مصادف با حمله قوم مغول به ایران و بیشک سختترین ایام تاریخ این سرزمین است، ولی با این همه در این سده نوابغ و بزرگان علم و حکمت و تاریخ و نقاشی و شعر ایران چون «مولوی بلخی»، «شیخ سعدی»، «خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی»، «خواجه حافظ شیرازی» و «خواجه نصیرالدین طوسی» پا به عرصه هستی نهادند.
خواجه نصیرالدین طوسی در ایام حمله مغولان به ایران تازه کسب علم و دانش در نیشابور را آغاز کرده بود. در آن زمان محتشم قهستان، ناصرالدین عبدالرحیمبنابی منصور اسماعیلی، خواجه را به قهستان دعوت کرد و خواجه نیز به آنجا نقل مکان میکند. به دستور همین ناصرالدین محتشم قهستان بود که خواجه نصیرالدین طوسی کتاب الطهاره ابن مسکویه رازی را از عربی به فارسی برگرداند و آن را به نام ناصرالدین اسماعیلی، «اخلاق ناصری» نامید. این کتاب رایجترین کتاب اخلاقی بین مسلمانان هند و ایران بوده است.
در سال ۶۵۷ هجری قمری خواجه نصیرالدین طوسی از سوی هلاکو خان مأمور شد تا رصدخانه مراغه را تأسیس کند و در این راه تمام اوقاف ممالک ایلخانی را تحت اختیار او قرار داد. گروهی از دانشمندان و منجمان از جمله رکنالدین استرآبادی، محیالدین مغربی، قطبالدین شیرازی، شمسالدین شیروانی، کمالالدین ایجی، نجمالدین اسطرلابی در این کار با خواجه مشارکت داشتند.
رصدخانه مراغه فقط مخصوص رصد ستارگان نبود؛ بلکه یک سازمان علمی گسترده بود که بیشتر شاخههای دانش در آن درس داده میشد و مشهورترین دانشمندان آن عصر از جمله قطبالدین شیرازی، کاشف علت اصلی تشکیل رنگین کمان در آنجا جمع شده بودند. خواجه نصیرالدین همچنین کتابخانه بزرگی با ۴۰۰ هزار جلد کتاب در محل رصدخانه احداث کرد و هر یک از دانشمندان را بدون توجه به ملیت و مذهب به عنوان مسئول بخشی از رصدخانه که در آن تبحر داشتند، قرار داد.
علاوه بر آن در دی ماه سال ۱۴۰۱، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی اقدام به تاسیس بنیاد بینالمللی خواجه نصیرالدین طوسی کرد.
اهداف عالیه این بنیاد حمایت و پشتیبانی از سه مجموعه غیر دولتی دانشگاه شامل «جذب خیرین»، «حامیان دانشگاه و انجمن دانش آموختگان» و «مرکز مطالعات حکیم فرزانه خواجه نصیرالدین طوسی» تعریف شده است.
با تاسیس این بنیاد، کلیه حامیان و دوستداران این دانشگاه اعم از خیرین، دانشآموختگان و اولیاء دانشجویان و نیز آحاد علاقهمندان به دانشگاه در هر زمان ممکن میتوانند نسبت به حمایت و پشتیبانی از دانشگاه در ابعاد مادی و معنوی و در پروژههای مشخص شده و یا عمومی از طریق وبگاه بنیاد بینالمللی خواجه نصیرالدین طوسی اقدام کنند.
دنیای جدید مهندسان برای زمینیان
اکنون مهندسان قصد دارند با توسعه ۱۳ فناوری دنیای ما را به طور کامل تغییر دهند؛ این ۱۳ فناوری عبارتند از:
* گجتهای پوشیدنی
* اینترنت اشیاء
* اَبَرداده و یادگیری ماشینی
* همجوشی هستهای
* خودروهای بدون راننده
* پرینت سهبعدی
* واقعیت مجازی
* ژنومیک
* نانوتکنولوژی
* گرافن
* زندگی در مریخ
* برق بیسیم
* بلاکچین و ارزهای دیجیتال
ردپای مهندسان در علوم پزشکی
تا پیش از سده بیستم میلادی تشخیص و درمان در زمان بیماری بر پایه بررسی حالات بیمار، بررسی سندرمها و عارضههای مربوط و ارائه مجموعهای از روشهای شناخته شده مبتنی بر تجویز دارو یا اعمال برخی عملهای جراحی صورت میگرفت.
اما در اوایل سده بیستم و در اوج آن در دهههای ۳۰ و ۴۰ مفهوم تازهای در پزشکی مطرح شد و بر اساس آن ساختار بدن انسان به مشابه یک نظام بسیار هماهنگ مهندسی، فرض و بیماری به عنوان عامل بینظمی در این ساختار مطرح شد. به این ترتیب دانشی به عنوان «مهندسی پزشکی» بنیانگذاری شد که زمینه فعالیت آن بررسی ساختار بدن انسان به صورت یک سامانه، کشف قوانین فیزیکی و معادلات ریاضی حاکم بر اجزای این سامانه، فهم اندرکنش بین آنها، مدلسازی این فرایندها و بررسی تأثیر بیماری روی این ساختار منظم و در نهایت ارائه روشهای تشخیصی و درمانی مفیدتر برای بهبود بیماریها است.
مهندسان پزشکی با تلفیقی از علوم مهندسی اقدام به برطرف کردن نیازهای پزشکی در زمینه ساخت و نگهداری تجهیزات و نیز ساخت ابزارهای پزشکی برای کاربردهای پیشگیری، تشخیص و درمان بیماریها میکنند. این رشته کاربرد علوم فنی و مهندسی در یاریرساندن به پزشکان در تشخیص و درمان بیماریها است.
ردپای مهندسان در علوم ارتباطات
در هزاره سوم، فناوری اطلاعات (IT) به عنوان عمدهترین محور تحول و توسعه در جهان منظور شده است و دستاوردهای ناشی از آن، آنچنان با زندگی مردم عجین شده است که رویگردانی از آن، اختلالی عظیم در جامعه و رفاه و آسایش مردم به وجود میآورد.
برای مثال، کامپیوتری شدن بسیاری از امور جاری مردم، انجام بسیاری از کارهای روزمره بانکی با استفاده از اینترنت و شبکههای ارتباطی در منزل و خانهها، آموزش الکترونیکی و مجازی و عدم نیاز به حضور در کلاسهای درس، توسعه و ترویج تجارت الکترونیکی از نتایج و دستاوردهای مهندسان در حوزه فناوری اطلاعات است.
توسعه این فناوری امروزه در مفهوم «شهرهای هوشمند» یکی از ناگزیرهای جهانی شده است؛ با عملی شدن نظریه ایجاد شهرهای الکترونیکی، شهروندان میتوانند از طریق اینترنت هر زمان یا هر مکان به اطلاعات و یا خدمات آموزشی، تفریحی، تجاری، اداری و بهداشتی دسترسی پیدا کنند.
این بلندپروازی به اندازهای پروار شده که پروژه «نئوم» طرح جاهطلبانهترین پروژه محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان تعریف شده است. این طرح مجموعهای از جوامع آیندهنگر مبتنی بر فناوری با قوانین خاص خود در منطقهای به وسعت ماساچوست آمریکا است و این رهبر جوان عربستان امیدوار است روزی این شهر از خودروهای پرنده، دایناسورهای رباتی و یک ماه مصنوعی غولپیکر برخوردار شود.
پروژه نئوم یک پروژه بزرگ و مهم در عربستان سعودی است که در حال حاضر در دست اجرا قرار دارد. این پروژه با هدف تحول عربستان به یک اقتصاد دانشبنیان و زیرساختهای پایدار در طولانی مدت، به عنوان یک شهر هوشمند و کربن صفر پیشرفته در حوزههای فناوری، صنعت، انرژی و گردشگری شناخته شده است.
ردپای مهندسان در انرژیهای نوظهور
از جمله بحرانهای عظیمی که بشر امروزه درگیر آن است، آلودگی بیش از حد محیط زیست به دلیل استفاده از سوختهای فسیلی و همچنین اتمام منابع این سوختها است که با مطرح شدن جایگزینی انرژیهای نو این مشکل برطرف خواهد شد.
این مشکل نیز با همت مهندسان در حال برطرف شدن است، آنها با فناوریهای «ذخیرهسازی»، «شبکه هوشمند و تولید برق» و «راههای جدیدی برای ذخیرهسازی انرژی» راهکارهای مفید و مقرون به صرفه برای این حوزه ارائه کردهاند.
ردپای مهندسان در کشاورزی
منابع کره زمین محدود است و این سیاره روز به روز فشار بیشتری را از سمت انسانها تحمل میکند. آب شیرین در حال کم شدن است و شاید تا چندین سال آینده اولین سفرهای فضایی به مریخ آغاز شود. اما اینها نمیتواند مانع تکامل انسان و تلاش او برای پیشرفت و ایجاد زندگی بهتر روی این کره خاکی شود. این اتفاق به لطف علم امکانپذیر است.
مهندسان کشاورزی یک منجی هستند که تلاش دارند برای جمعیت روزافزون انسانها با استفاده از منابع فناوریها، ابزار، روشها و ماشینآلات مدرن، بدون آسیب رساندن به طبیعت، مواد غذایی تولید کنند. آخرین فناوریهایی که از سوی مهندسان به کشاورزان برای استفاده در باغداری معرفی شد، شامل مواردی چون مدرن سنسورها، GPS (برای اتوماسیون ماشینآلات) و بهینهسازی آبیاری با استفاده از تجزیه و تحلیل نرمافزار است. بسیاری از شرکتها در کشورهای پیشرفته از اینترنت اشیاء (IoT) در این حوزه استفاده میکنند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: روز مهندس خواجه نصیرالدین طوسی فناوري نانو دانشمند ايراني ویروس زمین لرزه خواجه نصیرالدین طوسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۱۶۲۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چه افرادی امام صادق(ع) را شهید کردند؟
امروز، شنبه -۱۵ اردیبهشت- مصادف با ۲۵ شوال و سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) است؛ امامی که به شیخ الائمه و رئیس مذهب شیعه شناخته میشود و سالها به تربیت شاگردانی پرداخت که جهانیان از علم دانشمندان اسلامی انگشت به دهان ماندند.
این روزها که زائران بیت الله الحرام پس از ۹ سال انتظار برای به جا آوردن عمره مفرده عازم مکه شده اند، در مدینه خدمت پیامبر اکرم (ص) رسیده و در حرم بقیع به زیارت حضرت صادق (ع) و ائمه بقیع میروند. در زیارت امین الله که برای امامان معصوم وارد شده، از خدا میخواهیم که ما را عاشق برگزیده دوستانش یعنی ائمه قرار دهد و در ادامه از پروردگار میخواهیم ما را از اخلاق دشمنانش دور بدارد و در برخی زیارتنامهها به امام عرض میکنیم که «من با کسی در صلح و آرامشم که با شما از در دوستی و سلامت درآید و با هر کسی در جنگ و دشمنی هستم که با شما در جنگ است»؛ به ویژه کسانی که کمر به قتل شما بسته اند.
در برخی روایات نیز به نقل از ائمه معصومین آمده که «ما منا الا مقتول او مسموم.» هر یک از ائمه به شهادت رسیدند و هیچکدام به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند. اگر در مظلومیت امام صادق (ع) اشک میریزیم و در شهادت آن حضرت گریه میکنیم، باید بدانیم چه کسانی آن حضرت را به شهادت رساندند و چه ویژگیهایی داشتند تا تکلیف خود را با آنان مشخص و صف خود را از آنان جدا کنیم.
آغاز امامت امام صادق (ع) با حکومت هشام پسر عبدالملک و پایان آن با دوازدهمین سال از حکومت ابوجعفر منصور (المنصور بالله) مشهور به دوانیقی مصادف بوده است. در واقع آن حضرت از آغاز ولادت تا هنگام شهادت، حکومت جائرانه ۱۰ نفر از امویان به نامهای عبدالملک پسر مروان، ولید پسر عبدالملک (ولید اول)، سلیمان پسر عبدالملک، عمر پسر عبدالعزیز، یزید پسر عبدالملک (یزید دوم)، هشام پسر عبدالملک، ولید پسر یزید (ولید دوم)، یزید پسر ولید (یزید سوم)، ابراهیم پسر ولید و مروان پسر محمد و دو تن از عباسیان یعنی سفاح و منصور را تحمل کردند.
اگرچه دومین خلیفه عباسی از نوادگان عباس بن عبدالمطلب بود و ساخت شهر بغداد به دستور او انجام گرفت ولی نباید فراموش کنیم که در دوره خلافت او، قیامهای متعددی از جمله قیام نفس زکیه رخ داد و به دستور او بسیاری از سادات حسنی زندانی شده و به شهادت رسیدند و در نهایت امام صادق (ع) به دستور او به شهادت رسید.
حجت الاسلام مهدی پیشوایی که در دوران کرونا دار فانی را وداع گفت، در کتاب سیره پیشوایان نوشت: ابوجعفر منصور از تحرک و فعالیت سیاسی امام صادق (ع) سخت نگران بود. محبوبیت عمومی و عظمت علمی امام بر بیم و نگرانی او میافزود. به همین جهت هر از چندی به بهانهای امام را به عراق احضار میکرد و نقشه قتل او را میکشید ولی هر بار به نحوی خطر از وجود مقدس امام برطرف میشد. منصور شیعیان را در مدینه به شدت تحت کنترل و مراقبت قرار داده بود، به طوری که در مدینه جاسوسانی داشت که کسانی را که با شیعیان امام صادق رفت وآمد داشتند، گردن میزدند.
این پژوهشگر تاریخ اسلام افزود: امام، یاران خود را از نزدیکی و همکاری با دربار خلافت باز میداشت. روزی یکی از یاران امام پرسید «برخی از ما شیعیان گاهی دچار تنگ دستی و سختی معیشت میگردد و به او پیشنهاد میشود که برای اینها (بنی عباس) خانه بسازد، نهر بکند (و اجرت بگیرد)، این کار از نظر شما چگونه است؟» امام فرمود «من دوست ندارم که برای آنها (بنی عباس) گرهی بزنم یا درِ مشکی را ببندم، هرچند در برابر آن پول بسیاری بدهند. زیرا کسانی که به ستمگران کمک کنند، در روز قیامت در سراپردهای از آتش قرار داده میشوند تا خدا میان بندگان حکم کند».
پیشوایی افزود: امام، شیعیان را از ارجاع مرافعه به قُضات دستگاه بنی عباس نهی میکرد و احکام صادر شده از محکمه آنها را شرعاً لازم الإجرا نمیشمرد. امام هم چنین به فقیهان و محدثان هشدار میداد که به دستگاه حکومت وابسته نشوند ومی فرمود: فقیهان اُمَنای پیامبرانند، اگر دیدید به سلاطین روی آوردند (و با ستمکاران دمساز و همکار شدند) به آنان بدگمان شوید واطمینان نداشته باشید.
امام صادق (ع) همواره از منصور دوانیقی دوری میگزید و استاد پیشوایی با اشاره به یک روایت در این زمینه نوشت: روزی منصور به امام صادق (ع) نوشت «چرا مانند دیگران نزد ما نمیآیی؟» امام در پاسخ نوشت «ما (از لحاظ دنیوی) چیزی نداریم که برای آن از تو بیمناک باشیم و تو نیز از جهات اُخروی چیزی نداری که به خاطر آن به تو امیدوار شویم. تو نه دارای نعمتی هستی که بیاییم به خاطر آن به تو تبریک بگوییم و نه خود را در بلا و مصیبت میبینی که بیاییم به تو تسلیت دهیم، پس چرا نزد تو بیاییم؟!» منصور نوشت «بیایید ما را نصیحت کنید» که امام پاسخ داد «اگر کسی اهل دنیا باشد، تو را نصیحت نمیکند و اگر هم اهل آخرت باشد، نزد تو نمیآید!»
استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب سیری در سیره ائمه اطهار (ع) درباره احضار امام ششم (ع) به مرکز خلافت نوشت: منصور گاهی با امام صادق (ع) سخت میگرفت و گاهی آسان. ظاهرا هیچ وقت حضرت را به زندان نبرد ولی خیلی از اوقات ایشان را تحتنظر قرار میداد. یک دفعه ظاهرا دو سال حضرت را در کوفه تحتنظر قرار داد و چندین بار امام را احضار کرد و فحاشی و هتاکی نمود که «میکشمت، گردنت را میزنم؛ تو علیه من تبلیغ میکنی و مردم را بر علیه من میشورانی...».
عبداللّه بن فضل بن ربیع از پدرش (وزیر دوره عباسی) نقل کرده است: منصور، در سال ۱۴۷ سفر حج کرد و بعد به مدینه رفت و به ربیع گفت «کسی را به دنبال جعفر بن محمّد بفرست تا او را با رنج و عذاب نزد ما بیاورد. خدا مرا بکشد، اگر من او را نکشم!» ربیع چنان وانمود کرد که فراموش کرده است. دوباره منصور تکرار کرد و ربیع هم باز خود را به غفلت زد. این بار منصور نامه تندی به ربیع نوشت و به او پرخاش کرد و فرمان داد که کسی را بفرستد تا جعفر بن محمّد را بیاورد.
زمانی که امام صادق (ع) وارد شد، منصور شروع به تهدید آن حضرت کرد و سخنان درشت به زبان آورد و گفت «ای دشمن خدا! مردم عراق تو را رهبر خود دانسته و زکات مالشان را برای تو میفرستند و تو از سلطنت من سرپیچی میکنی و در پی آشوب و غائله هستی، خدا مرا بکشد که اگر من تو را نکشم!»
زمام داران بنی امیه میکوشیدند تا به هر شکلی مردم را از مکتب اهل بیت (ع) دور نگه داشته، میان آنان و پیشوایان بزرگ اسلام فاصله ایجاد کنند و به این منظور مردم را به مفتیان وابسته به حکومت وقت یا حداقل فقیهان سازشکار و بی ضرر رجوع میدادند. زمام داران عباسی نیز با آن که در آغاز کار، شعار طرفداری و حمایت از بنی هاشم را دستاویز رسیدن به اهداف خویش قرار داده بودند ولی پس از آن که جای پای خود را محکم کردند، همین برنامه را در پیش گرفتند.
خلفای عباسی همانند امویان، پیشوایان بزرگ خاندان نبوت را که جاذبه معنوی و مکتب حیات بخش آنان مردم را شیفته و مجذوب خود ساخته و به آنان بیداری وتحرک میبخشید، برای حکومت خود کانون خطر تلقی میکردند و از این رو کوشش میکردند به هر وسیلهای که ممکن است، آنان را در انزوا قرار دهند که این موضوع، در زمان امام صادق (ع) بیش از هر زمان دیگری به چشم میخورد.
در عصر امام ششم حکومتهای وقت به طور آشکارا تلاش میکردند تا افرادی را که خود مدتی شاگرد مکتب آن حضرت بودند، در برابر مکتب امام بر مسند فتوا و فقاهت نشانده و مرجع مردم معرفی کنند، چنان که ابن ابی ذئب و مالک بن انس را بر مسند فتوا نشاندند.
منصور ملعون پس از به شهادت رساندن حضرت صادق (ع) تصمیم گرفت تا جانشین آن حضرت را نیز به قتل برساند و لذا وقتی توسط محمد بن سلیمان، فرماندار مدینه از شهادت امام صادق (ع) آگاه شد، طی نامهای به وی نوشت «اگر جعفر بن محمد شخصی را جانشین خود قرار داده، او را احضار کن و گردنش را بزن!» طولی نکشید که گزارش فرماندار مدینه به این مضمون به بغداد رسید که «جعفر بن محمد ضمن وصیتنامه رسمی خود، پنج نفر را به عنوان وصی خود برگزیده که عبارتند از خلیفه وقت، منصور دوانیقی! محمد بن سلیمان یعنی فرماندار مدینه و خود گزارش دهنده! عبدالله بن جعفر بن محمد که برادر بزرگ امام کاظم (ع) بود، موسی بن جعفر (ع) و حمیده همسر آن حضرت».
فرماندار در ذیل نامه کسب تکلیف کرده بود که کدام یک از این افراد را باید به قتل برساند و منصور که هرگز تصور نمیکرد با چنین وضعی روبرو شود، فوق العاده خشمگین شد و فریاد زد «اینها را نمیشود کشت!» این وصیت نامه امام صادق (ع) یک حرکت سیاسی بود. زیرا آن حضرت از قبل امام بعدی و جانشین واقعی خود یعنی امام کاظم (ع) را به شیعیان خاص و خاندان علوی معرفی کرده بود ولی از آنجا که از نقشههای شوم و خطرناک منصور آگاهی داشت، برای حفظ جان پیشوای هفتم چنین وصیتی کرده بود.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی